اس ام اس عاشقانه و احساسی سری۴۵
|
اس ام اس عاشقانه و احساسی سری۴۵
زمانی که کمتر تو را می بینم
کمتر با هم حرف می زنیم
کمتر می گوییم
دوستت دارم … بیا
و بهانه های مرا
از من بگیر
++++++++++++++++
نام بهار
بر سر زبان ها افتاده
ولی هنوز هم
وِرد زبان من
نام توست
++++++++++++++++
با نوک انگشت نوشتم بر آب :
مال منی ! مال منی ! مال من !
حیف که در ثانیه ای محو شد
آن « سَنَدِ مِلکیِ اقبالِ » من
++++++++++++++++
آنقدرها که یاد ما نکنی
آنقدر یاد کرده ایم تو را
کوه و صحرا پر است از نامت
بسکه فریاد کرده ایم تو را
++++++++++++++++
تمام روز
اگر بی تفاوتم
اما
شبم قرین شکنجه
دچار بیداری است
++++++++++++++++
خاموش می شود این رخسار
در صراحت مسلّم بازوان تو
و بازوان تو
عریانی ی دریاست
++++++++++++++++
دستانم در تو گره می خورد
دستانت در من می کاود
و در این تکاپوست
که به هم بافته می شویم
آن سان که چون صدایم می کنند تو سر بر می داری
++++++++++++++++
از چه بترسم
تو با منی
با تاری ابریشم
و نفس های عاشقانه ام
غبار هفت فصل را از شانه هات درو می کند
++++++++++++++++
بهار، بی حضورِ قدم هات
کابوسِ این خوابِ زمستانی ست
دوست دارم
شکوفه، بهانه ی تو باشد
وَ تو
پیراهنِ تمامِ فصل ها که در راهند…
++++++++++++++++
من پله های یشت بام را جارو کرده ام
و شیشه های پنجره را هم شسته ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی که در دلش با ماست ،
در نفسش با ماست ، در صدایش با ماست