زندگی همچنان زیباست …! (۱۷)
|زندگی همچنان زیباست …
شاید همه روزها خوب نباشد اما چیزی خوب در همه روزها وجود دارد…
قدر آدمهایی که دوستتان دارند را بیشتر از چیزهایی که دوستشان دارید بدانید…
با هر انسانی چنان رفتار کن که انگار او بخشی از خوشبختی توست…
خوشبخترین مخلوق خواهی بود. اگر امروزت را آنچنان زندگی کنی که گویی
نه فردایی وجود دارد برای دلهره و نه گذشته ای برای حسرت
امروزت پر از شادی های بی علت…
” تسلیم نشو!!!
آغاز همیشه سخت ترین مرحله است.”
بی هیچ توقعی لبخند بزن
گلهایی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺰﻭﺍﯼ ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﺮﻭﯾﻨﺪ ﻋﻄﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،
چه ﮐﺴﯽ ﺩﺭ آنجا ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ آنها ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﯽ کند، ﭼﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﭼﻪ ﻧﮕﺬﺭﺩ؛
ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻮﺩﻥ، ﻃﺒﯿﻌﺖ ﮔﻞ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ و بی هیچ توقعی لبخند میزنند و مهربانند.
مهربان باشیم
وقتی میخندی صورتت نماینده قلب خوشحالت میکند…
آن وقت همه میفهمند در پس آن چهره شاد…
قلبی شادتر ایستاده است …
و شاید درست در همین لحظه باشد که اطرافیان هم به احترام آن قلب و آن لبخند، تبسمی بکنند.
ماجرای شادی و خنده به همین سادگی است. وقتی ما با لبخندهایمان معجزه میکنیم دنیا هم به افتخار شادی ما لبخند میزند…روزتون پر از شادی های بی سبب ،
دلتون گرم از آفتاب امید
ذهنتون پر از افکار ناب و پاک ،
قلبتون مملو از مهربانی
دستتون سرشار از بخشندگی ، آرزوها…..
تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو برمی داری و می افتی به جان دوست داشتنت .
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی !
مقایـسه می کنی !…
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آن جا کـه
زیادتر دوستش داشته ای،
زیادتر گذشته ای،
زیادتر بخشیده ای،
به قدر یک ذره،
حتی یک ثانیه !
درست از همان جاست که توقع آغاز می شود،
و توقع آغاز همه رنج هایی است که ما می بریم….