کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟
|کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟Reviewed by بلانیان on Sep 7Rating:
کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟
خلیفه خودخوانده از سایه خود میترسد
کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟
«ابو لقمان خود را بر سر دو راهی می دید. اگر عدنانی را ترور کند، تنها آلترناتیو و رقیب جدی برای جانشینی هم کنار می رود»
کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟
شیخ خالد الحماد، دبیر کل گروه تروریستی «جبهه اصاله و تنمیه» متشکل از تعدادی از سلفی های سوری اهل استان های حلب و رقه، واقعیت پشت پرده ماجرای ترور «ابو محمد العدنانی» سخنگوی داعش را افشا کرد و مدعی شد وی نه به واسطه بمباران هوایی بلکه به علت رقابت های داخلی داعش به قتل رسید.
شیخ خالد الحماد که در گذشته یکی از شیوخ سلفی پرنفوذ در شمال سوریه بود و در سال ۲۰۱۲، با تشکیل گروه تروریستی «جبهه اصاله و تنمیه» توانست اهمیت و موقعیت خود را برای سازمان های جاسوسی ترکیه و عربستان بالا ببرد، چندی قبل اعلام کرد شبکه اطلاعاتی و جاسوسی وسیعی را در شمال سوریه راه انداخته تا بتواند امتیاز بیش تری از سازمان های اطلاعاتی منطقه دریافت کند!
دبیر کل جبهه اصاله و تنمیه، این بار در کانال تلگرامی خود، ماجرای پشت پرده ترور ابو محمد عدنانی را افشا کرد. او مدعی شد عامل اصلی قتل عدنانی، «موسی الشواخ» مشهور به «ابا لقمان» بود که می خواهد بعد از مرگ ابوبکر بغدادی بر کرسی جانشینی وی تکیه زده و خود را خلیفه مسلمانان بخواند.
رئیس این شبکه جاسوسی تکفیری های سوریه در توضیح بیشتر می نویسد: «ابوبکر بغدادی، عدنانی را به سوریه فرستاد تا ابی لقمان را از امارت واقعی بر سراسر سوریه پایین بکشاند و جایگاه و حد وی را برای همه سران محلی و منطقه ای داعش یادآوری کند. واقعیت این بود که ابو لقمان از ماه ها قبل به هدف جانشینی ابوبکر بغدادی، قدرت خود را در تشکیلات داعش به بالاترین سطح رسانده بود و تقریبا عموم فرماندهان و والیان داعش در سوریه از وی تبعیت می کردند.»
به همین منظور، ابوبکر بغدادی حتی تمهیداتی را اندیشید که زمینه ساز جانشینی عدنانی در تشکیلات داعش می شد: «برای تضمین تبعیت و تمکین سران محلی داعش در سوریه از عدنانی، شجره نامه ای از طرف شخص ابوبکر بغدادی برای وی تدوین شد و خلیفه شخصا آن را تصدیق کرد. طبق این شجره نامه جعلی، نسب سخنگوی داعش به اهل بیت پیامبر می رسید تا شرط خلافت مسلمین (انحصار خلافت در قریش) رعایت گردد. به این ترتیب در حالی که بیش از ۴ سال از حضور مستمر و پررنگ عدنانی در رسانه های داعش می گذرد، برای اولین بار وی را “الحسینی القرشی” خطاب کردند که به وضوح گامی در راستای تثبیت خلافت در وی بعد از مرگ ابوبکر بغدادی بود.»
به همین سبب، ابو لقمان بهترین راه برای دفع رقیب را “ترور” می بیند: «ابو لقمان خود را بر سر دو راهی می دید. اگر عدنانی را ترور کند، تنها آلترناتیو و رقیب جدی برای جانشینی هم کنار می رود؛ اما اگر عدنانی به سفرهای خود در سوریه ادامه دهد، حتی قدرت فعلی ابولقمان در سوریه نیز از بین می رود.»
در این جا، الحماد تلویحا ابولقمان را به ترورهای داخلی بیش تری متهم می کند: «ابو لقمان از دو سال قبل تلاش های وسیعی را تدارک دید تا بتواند امارت شام را برای خود تثبیت کند. در این راستا، تمام رقبا و مخالفان نسبی خود را با تمهیداتی به خارج از شام می فرستاد؛ یا لااقل از امور اجرایی و حکومتی دور می کرد! همچنین دو بار موج هاشتاگی “لانقبل والیا للشام الا أبا لقمان” (تنها ابولقمان را برای رهبری شام می پذیریم) را در توئیتر و فیس بوک رواج داد تا در بدنه مردمی و حامیان داعش نیز برای پذیرش جانشینی ابولقمان زمینه سازی شود.!»
کسی که نفر دوم داعش را به قتل رساند؟
به این ترتیب، ابو لقمان به یکی از نزدیک ترین و وفادارترین نیروهای خود دستور می دهد تا در مسیر خودروی عدنانی در منطقه باب در شمال حلب، تله انفجاری قرار دهند. با عبور خودروی عدنانی از این منطقه، انفجار طراحی شده رخ می دهد و مهم ترین رقیب ابو لقمان از صحنه حذف می شود.
حالا فضا برای جانشینی ابو لقمان کاملا مهیا گردیده است. از سویی ولایت داعش در پایتخت آن (رقه) به صورت کامل تحت نظر ابولقمان قرار دارد و حتی جزئی ترین تصمیمات حکومتی و اداری در ولایت رقه به تأیید وی می رسند. از سوی دیگر، از میان ۴۳ مؤسس و چهره بارز اولیه داعش، تنها ۲ نفر زنده مانده اند که عبارتند از ابوبکر بغدادی و موسی الشواخ (ابو لقمان). در نتیجه حسب امور ظاهری، جانشین خلیفه کسی غیر از ابو لقمان نمی تواند باشد!
خالد الحماد در ادامه می گوید: «جمع بندی رسمی دفتر امنیتی و جاسوسی ما در شرق سوریه بر این است که احتمالا از این پس شاهد انشقاق های وسیعی در صفوف داعش در شرق (سوریه) خواهیم بود. وضعیت داعش در شمال سوریه (استان حلب) از نظر نظامی واقعا بغرنج است و در این شرایط، اگر ابوبکر بغدادی در صدد تضعیف ابولقمان باشد، دست به ریسک بزرگ و حتی انتحار زده است؛ زیرا تنها برگه در دست داعش برای حفظ باب، در جیب ابو لقمان قرار دارد! از سوی دیگر، وضعیت شمال به ابو لقمان این فرصت را می دهد که جدی ترین رقبا و منتقدان باقیمانده در رقه را به بهانه ارسال نیروهای کمکی به باب بفرستد تا به وسیله یکی از سه ضلع رقیب (“ارتش ترکیه و ارتش آزاد سوریه”، “نیروهای ائتلاف سوریه دموکراتیک و کردها” و “ارتش نظام سوریه و جبهه مقاومت”) از صحنه حذف گردند.»
علت دومی که برای وقوع تغییرات جدی در شرق سوریه بیان می شود، اختلاف نظر فکری و مشربی ابو لقمان با عدنانی و افراطیون جهادی است: «ابو لقمان از سران داعش در نبرد های جنوب غربی استان حمص در سال ۲۰۱۳ و پیش از جنگ رسمی میان داعش و معارضین سوری بود. در آن زمان دست به اقداماتی زد که انتقادات گسترده ای را در صفوف معارضان و حتی در داخل داعش به دنبال داشت. به همین علت، از همان زمان نیروهای جاسوسی و امنیتی شبکه ارتش آزاد و جبهه اصاله و تنمیه تلاش کردند تحرکات وی را زیر نظر بگیرند.
برخلاف عدنانی که به گسترش شبکه جهاد در سراسر جهان عمیقا ایمان و باور داشت، ابو لقمان در صدد تحفظ از قلمرو داعش در شام است و بیش تر مانند یک نظام اداری و سازمانی به داعش می نگرد! همین نکته، نیروهای رادیکال جهادی را در مورد جانشینی وی نگران می کند و لذا آن ها دست به اقدامات جدی می زنند تا بعد جهادی در تشکیلات داعش بر بعد دولتی بچربد.»
در همین حال «حسام طرشه» از اعضای شاخص دفتر سیاسی گروه تروریستی احرار الشام و صاحب اکانت «مزمجر الشام» در توئیتر نیز ادعا کرد مرگ عدنانی در اثر اختلافات داخلی در تشکیلات داعش بوده است! وی – هنوز – توضیحات بیش تری در این مورد نداده است!
مزمجر الشام در گذشته ادعاهایی در مورد ابو لقمان طرح کرده بود: «علی موسی الشواخ، فرد پررمز و راز و عجیبی در تشکیلات داعش است. عموم شبکه های اداری داعش اعم از دیوان حسبه (دادگاه ها و محاکم داعش) و نهادهای خدماتی معیشتی زیر نظر وی کار می کنند و به این حوزه بیش تر از حوزه امور جهادی اهتمام دارد. از این حیث، فرد متمایزی در سران داعش است.»
او در پست دیگری حدود ۱۴ ماه قبل در مورد ابولقمان می نویسد: «تقریبا تمام شبکه ضدجاسوسی و امنیت داخلی داعش در سوریه، زیر نظر فردی به نام “الشواخ” فعالیت می کنند. او در موقعیتی قرار گرفته که از سویی می تواند بسیاری از سران داعش را تصفیه کند، از سوی دیگر رفتار داعش با دیگر گروه های مسلح را تحت تأثیر اراده خود قرار دهد!»
حسام طرشه، صاحب واقعی اکانت مزمجر الشام، دو سال قبل در حساب رسمی خود به نام حسام الطرشه، نکته مهم دیگری را بازگو کرده بود: «یکی از اصلی ترین عواملی که جنگ میان النصره و داعش را رقم زد، قتل ابی سعد الحضرمی از سران النصره بود. در آن زمان، هنوز ابوبکر بغدادی اعلان خلافت نکرده بود؛ اما داعش مکررا سران گروه های معارض را ترور می کرد. شبکه ای در جبهه اسلامیه به صورت کاملا سری پرونده ترور ابی سعد را تحت تعقیب قرار داد و تمام سر نخ ها به یک نفر منتهی شد: “ابو لقمان”»
او در سلسله توئیت های دیگری، در مورد درگیری های شهر حمص که باعث قطعی شدن جنگ و جدایی بین داعش و معارضان شده بود، بار دیگر نام ابو لقمان را ذکر کرد: «نیروهای داعش، تعدادی از اعضای وابسته به ارتش آزاد و گروه های جهادی را در حمص کشتند. حتی بعضا جوانان حامی انقلاب را به صرف تأکید بر آزادیخواهی یا دم زدن از دموکراسی به قتل رساندند. ناامنی شدیدی که داعش در حمص و اطراف آن ایجاد کرده بود، خطری بزرگ تر از نیروهای وفادار به اسد و شبیحه بود! در این زمان، چاره ای برای معارضان نماند جز این که ایستگاه های ایست بازرسی در سطح شهر ایجاد و عبور و مرور اعضای داعش را زیر نظر بگیرند. در آن زمان، دو نفر در تشکیلات داعش بارز تر از دیگران بودند: “ابو لقمان” که دائما بر اختلافات می افزود و “ابو علی الانباری” که هنوز با شیوخ سلفی شام ارتباط خوبی داشت…»
در این زمینه، پایگاه خبری عنب البلدی نیز نکته جالبی در مورد ابو لقمان بیان می کند: «(در سال ۲۰۱۳) مهم ترین نبردی که معارضان با آن درگیر بودند، نبرد بر سر شهر القصیر برای ارتباط میان حمص و لبنان بود. ناگهان یک اتفاق ناگوار ورق را برگرداند. عوامل داعش در روستای “السحل” در جنوب شرقی القصیر، تمام فرزندان عشیره الهندی را قتل عام کردند. بعدها فرمانده این عملیات (قتل عام) به نفر اول تشکیلات امنیتی و ضدجاسوسی رقه تبدیل شد؛ او کسی نبود جز “علی موسی الشواخ”»