سریال هایی که مطابق سریال های دهه هفتاد ساخته شدند!!

سریال هایی که مطابق سریال های دهه هفتاد ساخته شدند!!Reviewed by بلانیان on Feb 14Rating:

در دهه هفتاد سریال هایی مانند همسران و خانواده سبز به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام ساخته شد که طرفداران بسیاری هم داشت. اما در این دوره هم سریال هایی داریم که با همان محوریت ساخته می شوند.

«یادداشت های یک زن خانه دار» از آن جنس سریال های خانوادگی آپارتمانی است که دهه ۷۰، بیژن بیرنگ و مسعود رسام با «همسران» و «خانه سبز» به میدان آوردند و از آن به بعد بین کارگردان های مختلف، دست به دست چرخید.این جنس آپارتمانی های خانوادگی یک سری ویژگی های خاص دارند که معمولا در تمام سریال های مشابه یکی یا چندتایشان مورد استفاده قرار می گیرند؛ مثلا اینکه همگی ساختار اپیزودیک دارند، یک جور بامزگی خاصی درونشان وجود دارد، روابط گسترده خانوادگی یا همسایگی در آنها پررنگ است. شخصیت های اصلی درونشان دغدغه های خاصی دارند و در پایان هر قسمت، همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود و یک جور معنای خاص را به مخاطب انتقال می دهند.

سریال همسران؛ بیژن بیرنگ، مسعود رسام؛ ۱۳۷۳

در این سریال، اصل رابطه بین خانواده ها در یک آپارتمان به واسطه همسایه دیوار به دیوار بودن شکل می گیرد. کمال و مهین، زن و شوهری از طبقه متوسط شهری هستند که بچه دار نمی شوند و معمولا درباره اصل و اساس زندگی به سوالاتی بر می خورند.

سریال خانه سبز؛ بیژن بیرنگ، مسعود رسام؛ ۱۳۷۵

اینجا ماجراها در آپارتمانی سه طبقه به همراه یک نیم طبقه در پشت بام روایت می شود. تک تک اعضای خانواده دغدغه خاص خودشان را دارند و انگار مسئول تعریف کردن یک جور قصه خاص هستند. در محوریت ماجرا خانواده رضا و عاطفه قرار دارد که بار اصلی حل و فصل چالش ها و دغدغه ها را به دوش می کشند. اینجا هم معمولا برای رفع مشکل یکی از اعضای خانواده، اتحاد شکل می گیرد. از زمان «خانه سبز» ویژگی دیگری هم به این کارهای آپارتمانی اضافه شده. شخصیت های اصلی برای بالا رفتن بار احساسی هم قسمت، نریشن می گویند و این نریشن در کنار موسیقی پایانی حال و هوای دیگری به کار می دهد.

سریال دنیای شیرین؛ بهروز بقایی؛ ۱۳۷۶

به لحاظ ساختار و محتوا کاملا با الگوی «همسران» و «خانه سبز» ساخته شده بود، اما از آن جهت که اثری نوجوانانه بود، سرخوشی های خاص خودش را داشت. اینجا همسایه های دیوار به دیوار در یک آپارتمان، خانواده یک خواهر و برادر بودند. خواهری که شوهر و سه فرزند داشت و برادری که تنها با یک پسر کوچک زندگی می کرد. راوی اصلی ماجرا دختر نوجوان خانواده بود که همه مسائل را در دفتر خاطراتش می نوشت. اینجا هم احساسات و دغدغه و بامزه بازی، حرف انل را می زد و پایان هر قسمت، ماجرا به نتیجه مطلوب می رسید و نتیجه موفقیت آمیزی هم داشت.

سریال دریایی ها؛ سیروس مقدم؛ ۱۳۸۱

این سریال هم با الگوی «خانه سبز» ساخته شده بود. با این تفاوت که همه چیز رنگ و بوی دریانوردی داشت. اینجا هم داستان در یک آپارتمان می گذشت. یک خانواده متشکل از مادر، پسر و عروس و زوج جوان همسایه ای که بار بامزگی و جذابیت سریال را به دوش می کشیدند. هر بار جدا از سیر اصلی داستان، در هر اپیزود، اتفاقاتی رخ می داد که خانواده ها را درگیر می کرد. در «دریایی ها» هم پژمان بازغی به عنوان پسر خانواده، محور داستان بود و همه اتفاق ها از زبان او روایت می شد.

سریال همه بچه های من؛ مرضیه برومند؛ ۱۳۸۷

اینجا ماجرا یک مقدار فرق می کرد و همه چیز حول محور یک شخصیت اصلی می گذشت. یک زن تنها محور اصلی ماجرای این سریال بود. او در یکی از طبقات یک آپارتمان زندگی می کرد و گهگاه درگیر روابط میان همسایه ها و مشکلات درونی آنها می شد. از طرف دیگر، منزل او پایگاه دور هم جمع شدن افراد فامیل بود. هر بار یکی از اعضای آپارتمان یا فامیل، پایش به این خانه باز می شد و درباره دغدغه ها یا مسائلش صحبت می کرد. آن حالت سرخوشانه در این سریال هم به وفور دیده می شد. نریشن های احساسی و نتیجه گیری های پایان هر اپیزود هم جزء جدایی ناپذیر آن به حساب می آمد.

سریال عشق تعطیل نیست؛ بیژن بیرنگ؛ ۱۳۹۴

درست است که به لحاظ ساختار کاملا از روی سریال «فرندز» کپی برداری شده بود، اما محتوای آن بیشتر به همان کارهای قبلی بیژن بیرنگ شباهت داشت. اینجا هم روابط همسایگی از آن جهت که در یک آپارتمان اتفاق می افتاد، اهمیت داشت. شخصیت اصلی ماجرا یعنی رها، یک دغدغه اصلی داشت و دیگران تلاش می کردند این دغدغه را برطرف کنند. همسرش روز سالگرد ازدواجشان جایی رفته و منتظرش بود و او نمی توانست باید کجا دنبالش بگردد. «عشق تعطیل نیست» به بدترین شکل ممکن روایت شد، اما اگر ساختاری مناسب داشت، شاید در نوع خودش نمونه موفقی می شد.

 

About Author

Add a Comment